شب یلدا

یادش بخیر اون قدیم ندیما( منظورم خیلی سال قبل نیست. آخه من سنی ندارم) مثلاه دوازده سال پیش ..اون قدری که یادم میاد هنوز برزک گاز کشی نشده بود مردم برای گرم کردن خونه هاشون از نفت استفاده میکردن .اااااااااااهههههههه یادش بخیر 


  وقتی نفت میومد همه دم دکون محمود جعفری جمع می شدند بعضی ها با گالن که با الاغ یا فرغون آورده بودند و چند تا وانتی هم بودند که نفت رو با تانکر برای مردم می بردند مثل جعفرپور،زهره ای..چه غلغله ای میشد وقتی نفت میومد ننفت بیاره و به بخاری بکنه کسی زیر بار نمی رفت ولی بیشتر من و مامانم این کارو میکردیم.نفت رو تو تانکرهای بزرگی که تو خونمون داشتیم ذخیره میکردیم تو خونمون همیشع دعوا بود سر اینکه کی بره از زیر زمین از بخاری نفتی که بگذریم یه وسیله دیگه هم برا گرم کردن بود اونم کرسی بود که با منقل برقی یا زغالی گرم میشد. چه کیفی میداد کرسی زغالی

ولی اونم دردسر داشت عصر به عصر که میشد می رفتم تو حیاط یه پیت بزرگ داشتیم که هیزم رو توش می سوزوندیم تا زغال درست کنیم .هیزما که می سوخت منقل رو می آوردم خاکسترشو کنار میزدم زغال ها رو وسطش می ریختم و روش خاکستر می ریختم و منقل رو زیر کرسی می گذاشتم کرسی ما آماده شد.

اینارو گفتم تا مقدمه ای باشه برای شروع شب یلدا

تو برزک هم مردمش شب یلدا رو مثل بقیه مردم ایران می گذرونن. خونه پدربزرگا و مادربزرگا دور هم جمع میشوند (خدا رحمت کنه تمام باباجون و جوجون هایی که فوت شدند)


از آجیلای شب یلدای برزک


جوزقند(آلویی ،گنجونی، الگی ،انجیری ،امرودی) – برگه زردآلو وقیسی (ترشاله) – برگه الگ (الگاله) – انجیر خشک – مغز بادام بو داده – مغز هسته زرد آلو و قیسی (پوشه بو داده ) – تخمه آفتابگردان و کدوی بو داده – پسته و فندق (کسانی داشتن که یا وضعشون خوب بود یا درختش رو تو باغشون داشتن) – آلوچه خشک شده – کشمش (نه این کشمش های تیزآبی ) اون انگورهایی که مامان آخر تابستون تو بالا خونه به سقف بند کرده بود. – اوه یادم رفت گردو رو بگم ( اوه اوه دیدید چقدر گرون شده ) اون گردو هایی که تابستون پیش جوره و پس جوره میکردیم حالا به درد میخوره

از میوها انار بود . تو برزک درخت انار زیاد نبود و نیست بیشتر مردم مجبور بودند که بخرند. ولی ما تو باغمون درخت انار داشتیم پاییز که اونارو می چیدیم مامانم اونارو توی یه ماشین لباسشویی سطلی قدیمی که توی زیر زمین بود می گذاشت و انارها تا آخر زمستون سالم می موندن (برام سوال بود که چرا؟ )

میوه دیگه هم هندونه بود که اون رو هم باید میخریدیم ولی در صورتی که هندونه هایی که پاییز برداشت کرده بودیم سالم نمی موندن

همه این مواردی که ذکر کردم رو در یه سینی بزرگ که به اون مجومه میگویند می چیدن و بر روی کرسی می گذاشتن


از شام براتون بگم که (هر کسی هر چی دوست داشت درست میکرد .به ما ربطی نداشت) ولی من دلم برای نون بومی و سیب زمینی تنوری و پنیر محلی و گردو خیلی تنگ شده (یه شام اعیانی بود برا خودش)

در برزک یه نون محلی پخت میشه که خیلی خوشمزست که درونش از سیب زمنی پخته یا گردو و سبزیجاتی مانند تره استفاده میشه ودر تنورهای خانگی که از هیزم استفاده میکنند پخت میشه (اگه بتونم این نون رو گیر بیارم براتون عکسش رو میزارم)

وسیب زمینی تنوری رو هم بیشتر بعد از پخت نان در تنور در ست می کنند (سیب زمینی ها رو شسته به دو قسمت تقسیم کرده ودر داخل تنوری که از قبل گرم شده به دیواره آن می چسبانند تا بپزد )


یادش بخیر 

اون قدیما همه چیز ساده بود و سخت به دست می اومد همه چیز بود و خودمون براش زحمت می کشیدیم. دیگه خبری از اون بخاری نفتی نیست جاشو داده به بخاری گازی. کرسیا دیگه جمع شده ،نون رو از نانوایی میخریم دیگه کسی از تنورهای قدیمی استفاده نمیکنه

داریم به کجا میریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد